مطلب ارسالی ازجلال
سرگرمی با چاشنی پرتقال
سرگرمی- خنده-پ نه پ-کاریکاتور-
18 خرداد 1391برچسب:, :: 10:13 :: نويسنده :


شاهکار ادبیات دنیا  (اثر استاد جیلیل تاقی
زد گون

روزي روزگاري عشق قصه ي ما تصميم مي گيره كه به دريا سفر كنه،ميدونيد كه هر سفري خطرهاي خاص خودش رو داره اما اون اين خطر  رو به جون مي خره. وسايل سفرش رو جمع مي كنه و قايقش رو بر مي داره و دل به دريا مي زنه؛اما عشق خطر طوفاني شدن دريا رو در نظر نگرفته بود و او قايقش رو دربرابر طوفان مقاوم نكرده بود و همين كار باعث ميشه كه قايقش وسط هاي راه غرق بشه، وی روي تيكه هاي باقي مونده ي قايقش بند ميشه و منتظر مي مونه شايد كسي بياد و نجاتش بده ،بعد از چند دقیقه عشق چشمش به  يه قايق ميفته كه داره به طرفش مياد قايق نزديك ونزديك تر ميشه تا اينكه به عشق ميرسه،توي قايق غم نشسته بود ،عشق از غم خواست كه اون رو هم برسونه.غم گفت:من هميشه تنها به راهم ادامه ميدم و به تنهايي عادت كردم ،غم اين  رو گفت و رفت.عشق نا اميد نشد و منتظر كمك ديگه اي موند،بعد چند لحظه اي قايق ديگه اي داشت به عشق نزديك مي شد كه اين بار ثروت تويه قايق بود،عشق از ثروت درخواست كرد كه اون رو هم تا مقصدش برسونه،ثروت گفت:من مقدار زيادي گنج و پول توي قايقم دارم و ديگه جايي براي تو ندارم.عشق ديگه نااميد شد و ديگه اميدي براي زنده موندن نداشت و روي همون تيكه چوب خوابش برد؛ تو همين حين يه نفر دست عشق رو گرفت و گذاشت تو قايقش وقتي كه عشق چشماش رو باز كرد ديد توي  قايق زمان نشسته،زمان به عشق گفت:من تو رو به مقصدت مي رسونم.

ترجه از :مهرداد آقایاری

 



پیش به سوی خنده

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


آدمك آخر دنياست بخند ... آدمك مرگ همين جاست بخند دست خطي كه تورا عاشق كرد ... شوخي كاغذي ماست بخند آدمك خر نشوي گريه كني ... دنيا سراسر سراب است بخند آن خدايي كه بزرگش خواندي ... به خدا مثل تو تنهاست بخند
موضوعات
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان